زمان جاری : شنبه 29 اردیبهشت 1403 - 6:45 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم


سلام مهمان گرامي؛
مهمان گرامي، براي مشاهده تالار با امکانات کامل ميبايست از طريق ايــن ليـــنک ثبت نام کنيد


آیا میدانید؟ ایا میدانید :






تعداد بازدید 345
نویسنده پیام
arman آفلاین



ارسال‌ها : 142
عضویت: 17 /4 /1390
تشکرها : 5
تشکر شده : 11
نامه عاشقانه

امضای کاربر : من همه چیمو باختمو تو بردی * * *برو بپرس چی سر من آوردی
پنجشنبه 11 دی 1348 - 03:30
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
arman آفلاین




ارسال‌ها : 142
عضویت: 17 /4 /1390
تشکرها : 5
تشکر شده : 11

پاسخ : 1 RE نامه عاشقانه
از پشت تمام دلتنگی ها سلام
از پشت تمام دلتنگی ها دوان دوان به سویت می شتابم اشاره ای وسلامی دوباره کن که به نگاهی
محتاجم نمی دانم چرا اینگونه به تو مشتاقم آنقدر در پیت روانم که نفسهایم به شماره می افتند هی
تو اینجا آخر دنیا هست یا نیست ؟

آخر دنیا دستهای من وتو بهم زنجیر شده اند آخر دنیا نفس های من وتو در هم فرو می رود آخر دنیا
قدم های من وتو به یک سو شتابانند آخر دنیا من تو وتو من آخر دنیا ...........................
هی تو بگو این جا آخر دنیاست؟

درود به لحظه ای که نگاهم در اولین نگاه عاشقانه ات گره خواهد خورد آنگاه تمام دنیا لبخند خواهند
زد و پر از شکوفه هایی خواهد شد که روی دوستیمان پاشیده اند وما قدم بر زمینی خواهیم گذاشــــت
که به احترام اشکهامان خیس است هی تو صدای کفشهایم را می شنوی ؟

نامه های عاشقانه دوای دلتنگی هامان نیست تنها فریادی پراز هق هق خاموشی است نه تو نگاه می کنی
نه من دستهایت را می بوسم نه تو به سویم خیز برمی داری نه من عاشقانه اشک می ریزم تنــــها منم که
چشمهایم را بسته ام وتنها تویی که خوابیده ای .

هر بار که به پاس دلتنگی هایم چشم بر هم می گذارم خیسی اشک را احساس می کنم هر بار که به دوستــت
دارم های تو می رسم بیشتر چشم برهم می گذارم بگذار به پاس تمام دوستیت تا اخر دنیا چشم بر هم بگذارم

کاش سزاور دل کوچک وهمیشه بیقرار تو می بودم کاش هنگامی به تو می اندیشم تنهای تنها باشم تنها من
و خداوند .کاش قفل آغوشت روزی شکسته می شد روزی که تمام آشنایان دنیا باما غریبه می شدند.آغــوش تو تنها رویای کودکانه ای بیش نیست که سطر های نامه هایم را پر رنگ می سازد تنها بهانه ای برای از تو
نوشتن وبه سوی تو اندیشیدن. سهم من از تمام تو فقط رویا های کودکانه ایست.

امضای کاربر : من همه چیمو باختمو تو بردی * * *برو بپرس چی سر من آوردی
دوشنبه 03 مرداد 1390 - 19:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
arman آفلاین




ارسال‌ها : 142
عضویت: 17 /4 /1390
تشکرها : 5
تشکر شده : 11

پاسخ : 2 RE نامه عاشقانه
دیگر برای نوشتن به دنبال بهانه نیستم آنقدر از تو لبریزم که به اندازه هزار نامه
می توانم بنویسم دوستتدارم به اندازه هزار نامه دلتنگ وبیقرار م نه دلتنگ ونـــه
بیقرار بلکه از همیشه به تو مشتاق ترم .

دوست داشتن تو احساس عجیبی است که هر لحظه شکل تازه ای به خود می گیرد
شکل تازه ای که گاه به من می گوید باید بروم شکل تازه ای که گاه خواب را از من
می رباید شکل تازه ای که به انگشتان من قدرت سریدن روی حروف را می دهند.
شکل تازه ای که هر گاه می خواهم از تمام آن بگریزم تمام مرا در بر می گیرد و
آنقدر در من می پیچد که به ناگه از جا برمی خیزم وسراغت را می گیرم می خواهم
برای لحظه ای به چشمانت خیره شوم دستانت را بگیرم وبا صدای گرفته ای بگویم
دوستت دارم به اندازه هزار نامه عاشقانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا تو اینقدر به بیقراریهای شبانه ام می اندیشی دل بیقرار و کوچک من بیقرار
نباش چرا که به دنبال همه بیقراریها احساس عجیبی است که مرا زنده نگه می
دارد واحساس عجیبی که هدیه خداوند است ومن با همین احساس تمام دنیا را
با پاهایم قدم خواهم زد تو بامن می آیی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

امضای کاربر : من همه چیمو باختمو تو بردی * * *برو بپرس چی سر من آوردی
دوشنبه 03 مرداد 1390 - 19:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
arman آفلاین




ارسال‌ها : 142
عضویت: 17 /4 /1390
تشکرها : 5
تشکر شده : 11

پاسخ : 3 RE نامه عاشقانه
چه باشی وچه نباشی تمام نامه هایم برای چشمهای معصوم ونگاه کودکانه توست تمام وجودم برایت پر از
شعر است .این دفتر تقدیم به دل کوچک وهمیشه بیقرار توست,تویی که به من نشان دادی که چقدر کوچکم
به من یاد آوری کردی آرزو یعنی چه ؟آرزو مال کیست .تویی که مرا پر از رویای کودکانه ساختی بــــــرای
رسیدن بامن هم پا شدی هرچند درد کشیدی اما خندیدی ولحظه ای که رفتم ایستادی تا باز گردم وچشمهایت
را بدرقه راهم کردی .این هزار نامه تقدیم تمام لحظاتی که دلتنگ آرزویت بودی هرچند که برای جبـــــــران
گوشه ای از دل تپیدنهایت هیچ است .بپذیر ای تو که همیشه دلیل قصه هامی.

امضای کاربر : من همه چیمو باختمو تو بردی * * *برو بپرس چی سر من آوردی
دوشنبه 03 مرداد 1390 - 19:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
arman آفلاین




ارسال‌ها : 142
عضویت: 17 /4 /1390
تشکرها : 5
تشکر شده : 11

پاسخ : 4 RE نامه عاشقانه

تو مرغ عشقی و در جانم آشیانه گرفتی
هزار گلشن دل را به یک بهانه گرفتی
مرا دلیست که هرگز به دلبری نسپردم
در این خرابه ندانم چگونه خانه گرفتی
من آن کبوتر پروازی ام که رام نبودم
مرا به دام کشیدی به آب و دانه گرفتی
به برق خشم براندی به ناز چشم بخواندی
ببین کبوتر دل را چه دلبرانه گرفتی
جوانه ها به دلم از نسیم عشق تو سر زد
شدی چو اتش و در نطفه ای جوانه گرفتی
بهای ناز تو جان بود اگر دریغ نکردم
در این معامله هم بارها بهانه گرفتی
چگونه نام وفا می بری که از ره یاری
به یاد من ننشستی سراغ من نگرفتی
هزار مرغ غزلخوان به نام عشق تو پر زد
میان ان همه بال مرا نشانه گرفتی
چو بلبلان بهاری ترانه خوان تو بودم
به صد بهانه ز من لذت ترانه گرفتی
بیا بیا که پس از شِکوِه ها هنوز هم ای یار
تو مرغ عشقی و در جانم آشیانه گرفتی

امضای کاربر : من همه چیمو باختمو تو بردی * * *برو بپرس چی سر من آوردی
دوشنبه 03 مرداد 1390 - 19:55
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
arman آفلاین




ارسال‌ها : 142
عضویت: 17 /4 /1390
تشکرها : 5
تشکر شده : 11

پاسخ : 5 RE نامه عاشقانه
من او را دیده بودم
نگاهی مهربان داشت
غمی در دیدگانش موج می زد
که از بخت پریشانش نشان داشت
نمی دانم چرا هر صبح ،
هر صبح که چشمانم به بیرون خیره می شد
میان مردمش می دیدم و باز
غمی تاریک بر من چیره می شد
شبی در کوچه ای دور
از آن شب ها که نور آبی ماه
زمین و آسمان را رنگ می کرد
از آن مهتاب شب های بهاری
که عطر گل فضا را تنگ می کرد
در آنجا ، در خم آن کوچه ی دور
نگاهم با نگاهش آشنا شد
به یک دم آنچه در دل بود ، گفتیم
سپس چشمان ما از هم جدا شد
از آن شب ، دیگرش هرگز ندیدم
تو پنداری که خوابی دلنشین بود
به من گفتند او رفت
نپرسیدم چرا رفت
ولی در آن شب بدرود ، دیدم
که چشمانش هنوز اندوهگین بود

امضای کاربر : من همه چیمو باختمو تو بردی * * *برو بپرس چی سر من آوردی
دوشنبه 03 مرداد 1390 - 19:55
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
arman آفلاین




ارسال‌ها : 142
عضویت: 17 /4 /1390
تشکرها : 5
تشکر شده : 11

پاسخ : 6 RE نامه عاشقانه
از سر دلتنگی برای توست که اینگونه سرشار از نامه های عاشقانه بی جوابم.
جواب تمام نامه هایم باشد به لبخند بی نهایت زیبایت....

می پرسی بامن می مانی ؟می پرسم جوابم را نمی دانی ؟

می خواهم اولین چشـــم انداز صبحگاهانم چشمان تـو باشـد وآخرین منزلــگاه شامگاهانم آغوش امن تو,تمام رویاهای کودکانه ام رو به ابدیت باز می شوند.

هیچگاه از خاطر م نمی رود روزهایی که بیقراری زیبا می شوی وروزهایی راکـه
بیقرارم ترا زیبا می بینم ...ای کاش می شد چون دو دوست با هم زندگی می کردیم
با هم چای می خوردیم وفارغ از نگاههای پراز تمنای رویای کودکانه به دنبال هـــم
باشادی می دویدیم تو دامن مرا می گرفتی ومن به سوی تو می چرخیدم به دستهای
تو که می رسیدم قاه قاه می خندیدم وآنگاه تو بی امان مرا می بوسیدی .

برمی خیزم چند قدمی به سوی دیگری می روم شانه هایم را بالا می اندازم ونفسی
هرچند عمیق ...با لبخندی که نمی دانم از رضایت است یا نه دوباره می نشینم این
بار نمی خواهم به پای نامه ات اشک بریزم تمام بغضم را فرو خوردم دستهایم را گره می کنم سر کج کرده نامه ناتمامت را می خوانم ....از نو می نویسم ,می نویسم که
دوستت دارم...........................................................................................

امضای کاربر : من همه چیمو باختمو تو بردی * * *برو بپرس چی سر من آوردی
دوشنبه 03 مرداد 1390 - 19:56
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
arman آفلاین




ارسال‌ها : 142
عضویت: 17 /4 /1390
تشکرها : 5
تشکر شده : 11

پاسخ : 7 RE نامه عاشقانه
لم دردش را می گویم و قلم زندگی درد دلم را در این دفتر عشق می نویسد.
دلم درد هایش را می گوید ، چشمهایم می گرید و تو نیز میخوانی دردهایی را
که با چشمهای گریان نوشته ام.

برای خواندن متن به ادامه مطلب مراجعه کنید.


دلم دردش را می گویم و قلم زندگی درد دلم را در این دفتر عشق می نویسد.
دلم درد هایش را می گوید ، چشمهایم می گرید و تو نیز میخوانی دردهایی را
که با چشمهای گریان نوشته ام.
بخوان درد این دل خسته و عاشقم … بخوان و بدان که من دیوانه ام.
دیوانه تو ، قلب مهربانت و آن چهره ماهت.
عاشقانه آن چه که برایت با احساسی پاک نوشته ام بخوان و این دل عاشق مرا
درک کن.
قطره قطره اشکهایم را در کلماتی که دیوانه وار در کنار هم قرار داده ام و از آنها جمله ای برای تو ساخته ام را ببین ! حالا فهمیدی که چقدر دوستت دارم !
بخوان هر آنچه که از تو گفته ام و نوشته ام
بخوان و با من بمان، عاشقتر از همیشه بمان
تو گرفتار یک قلب دیوانه شده ای ، دیوانه ای که لحظه به لحظه به یاد تو هست و با
یاد تو این لحظات لعنتی زندگی را می گذراند.
دیوانه ای که شب و روز قلمی در دست دارد و از عشق تو می نویسد.
دلم دردش را می گوید ، تو میخوانی و با خواندن آنچه که از عشق گفته ام اشک
می ریزی.
بخوان درد این دل دیوانه را و ببین که چقدر تو را دوست دارم عزیزم.

امضای کاربر : من همه چیمو باختمو تو بردی * * *برو بپرس چی سر من آوردی
دوشنبه 03 مرداد 1390 - 19:56
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
arman آفلاین




ارسال‌ها : 142
عضویت: 17 /4 /1390
تشکرها : 5
تشکر شده : 11

پاسخ : 8 RE نامه عاشقانه
خواستم بگویم روزت مبارک دیدم هر روزی که چشم باز کردم اولین منظرگاهم چشمان
زیبا ونگاه معصومانه توست روز توست .خواستم بگویم می خواهم مرا در آغوش بگیری
دیدم تمام رویاهای مرا در آغوش گرفته ای .خواستم بگویم دستهایم را بگیر وبا من بیــــا
دیدم به هر جا که می روم یادت چون سایه برمن سنگینی می کند .
می خواهم خیابانها از صدای کفشهای من و تو که دوش به دوش هم آرزو می کنیم به خود
بلرزند .می خواهم انسانها از اینکه هر روز صدای کفشهای ما را می شنوند لبخند بزنند .
می خواهم دوستی ما برای دیگران پراز صفحات خواندنی باشد بگذار بدانند چگونه به خاطر
رویاهاشان به دامان خداوند آویزان شوند.

بیا باهم برویم, بیا هر روز به استقبال روز آخر دنیا برویم .بی بهانه هر روز بیا,بی آنکه بترسی
کسی صدایت را بشنود بگوکه دوستم می داری .
می خواهم روزگاری بیاید که هر روز نگاه معصوم و کودکانه ترا داشته باشم .می خواهم در
روزگاری تمام روزها با نوازشهای تو آغاز شود .می خواهم صدای تو زیبا ترین نجوای خداوند
را در گوشم زمزمه کند.
می خواهم در روزگاری تمام شبها دست در دست هم نامه های عاشقانه را بنویسم .

امضای کاربر : من همه چیمو باختمو تو بردی * * *برو بپرس چی سر من آوردی
دوشنبه 03 مرداد 1390 - 19:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
arman آفلاین




ارسال‌ها : 142
عضویت: 17 /4 /1390
تشکرها : 5
تشکر شده : 11

پاسخ : 9 RE نامه عاشقانه
چه آرا م وآمدی وبی صدا به دلم نشستی ویک نفس لیوان آبم را نوشیدی آما چه پر هیاهو رفتی
فریاد کشیدی که دوستم داری ...تمام آرزویت را میخواهی به آسمان برسد ...

چقدر ساده مثل سپیده دمانی که نسیمی خنک دربر دارد ترا میان حجم زیبای دلم جا دادم وتو تمام هق هق های بچگیت را به میان حجم زیبای دلم بردی وجا گذاشتی ...

هنوز هم از خاطره تمام دلتنگی هایت سنگینم ...

می خواهم بروم زیر سایه خنک درختی بنشینم وجرعه جرعه که آب می نوشم خط به خط برایت بنویسم که ترا دوست تر دارم .

چقدر دوست داشتم می دیدم که از دور می آیی وبرایم کتاب آورده ای ومن کتابت را با انگشتانی که بوی پرتقال و سیب می دهند ورق میزدم ...

می خواهم بروم بروم بخوابم ...شاید خوابت را ببینم که میان حجم زیبای دلم پنهانی ...

امضای کاربر : من همه چیمو باختمو تو بردی * * *برو بپرس چی سر من آوردی
دوشنبه 03 مرداد 1390 - 19:58
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
arman آفلاین




ارسال‌ها : 142
عضویت: 17 /4 /1390
تشکرها : 5
تشکر شده : 11

پاسخ : 10 RE نامه عاشقانه
منبع:هزار نوشته

امضای کاربر : من همه چیمو باختمو تو بردی * * *برو بپرس چی سر من آوردی
دوشنبه 03 مرداد 1390 - 20:02
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :


تماس با ما | نامه عاشقانه | بازگشت به بالا | پیوند سایتی RSS